حقیقتا پذیرش حقیقت محقق نمی شود جز به امتحان و سختی ..
اما امتحان و سختی که عاقبتش شیرین و خوش فرجام است . از اینرو پیامبر اکرم (ص) به ما اینگونه توصیه می کنند که : سختی(تلخی) آموختن را به شیرینی یاد گرفتن تحمل کنید. و این یعنی همان فرجام نیکو و از طرفی انسان هر چه را که به سختی بدست آورده بیشتر قدر می داند و استفاده می برد..
اینها رو گفتم تا به شما بگویم که امروز کتاب (آنگاه که هدایت شدم) را تمام کردم این کتاب زیبا و پر ماجرا نوشته دکتر تیجانی اهل تونس هست که ایشان ما را با حقیقتی جالب آشنا می کند .
کلمات کلیدی:
محبوب رضاست هرکه دل ریش تر است *** از کعبه صفای
این حرم بیشتر است
هفته پیش وقتی که برای بار دوم (پس از خدمت مقدس
سربازی!) به انجمن شعر آمدم , اینبار با صحنه ای متفاوت با دفعه قبل روبرو شدم .
تفاوت به قدری محسوس بود که حس آمار و
احتمال رو در من تقویت کرد و با یک حساب سرعتر از مدت زمان هفته قبل به این نتیجه
رسیدم که تعداد سرکت کنندگان در جلسه به 3سه برابر رسیده که جای بسی خوشبحالی
برایم بود . با همین حالت خوشبحالی !! روی صندلی مستقر شدم
که متوجه شدم باید خوشبحالتر شوم بخاطر
اینکه برای معدود دفعات شاهد بحث پیرامون
نظرات و پیشنهادات درباره وضعیت انجمن و هم چنینی رونق بخشیدن به فضای هنری و از
اینجور صحبتها بودم ... این همیشه آرزوی من بود که گاهی بجای اینکه فقط بنشینیم و شعر خوانی بکنیم
اندکی هم سرمان را از لاک مخیلات و احساسات درونی بدر آوریم تا ببینیم واقعا کجای
این زمان قرار گرفتیم .. و این شعر و شاعری و شعر خوانی ما چه باری را از دوش این
بشر دوپا برداشته است .. همیشه از اینکه می دیدم برخی از دوستان تنها به شعر و
آنهم اشعاری از نوع مخدرات !!! بسنده می کنند دلم ریش وا ریش می شد و می خواستم
بگویم که خارج از بیان احساسات این شعر به چه دردی می خورد؟ هر چند بیان احساسات
هم زیباست .. خلاصه اینکه با ابز شدن سر صحبت انگار بغض چندین ساله عده ای ترکیدن
گرفت ! طوری که یکی پس از حرف دلشان را گفتند و من هم ضمن یاد آوری مفقود شدن حلقه
میان هنرمند و مخاطب پیشنهاد حضور بیشتر در میان مردم را ارائه کردم و با توجه به
ظرفیت مجتمع فرهنگی هنری که دارای انجمن هایی مانند موسیقی و تئاتر و شعر و ادب هست موقعیت را برای
اجرای خیابانی با توجه به مناسب شدن وضع هوا , مساعد دیدم که البته این پیشنهاد به
گمانم با استقبال دوستان روبرو شد ... ولی انگار آن شب قرار نبود روال خوشبحالی ها
تمام شود و دعوتنامه مشاعره رضوی را بدست مان دادند . البته متن دعوتنامه طبق
معمول خودش سوجه اصلی هنرمندان و هنر دوستان شد که بهتر است خودتان در اینباره
قضاوت کنید :
برگزاری چهارمین جشنواره ملی مشاعره رضوی تجلیگاه
شکوهمند استعدادها و توانمندی هنرمندانی است که
عاشقانه در وصف امامشان اما م رضا (ع) دل سروده
های
رضوی را به مشاعره می نشینند و امسال در سال
اصلاح
الگوی مصرف دیدار جنابعالی را در این جشنواره طالبیم.
حضورتان زینت بخش این محفل صمیمی خواهد بود.
(بدون شرح!!)
خوب با خواندن این متن فکز میکنم شما هم به گوشه
ای از مشکلات فرهنگی میهن عزیزمان پی برده باشید !! بگذریم . من هم ساعت 2 پسین
بهمراه مادر جان گرامی و فرهنگ دوست به سالن جشنواره رفتیم و چقدر جالب بود .
گزارش :
چهارمین جشنواره مشاعره رضوی با شکوه و با
استقبال فراوان مردم در بوشهر برگزار شد.
از خصوصیات برگزاری جشنواره در بندر بوشهر این
بود که قضاوت میان شرکت کنندگان بیشتر با تماشاگران بود تا داوران و چنان شوق و
هیجانی وجود داشت که گاهی صدای دکتر آذر
دکتر اسماعیل آذر که چهره سرشناس ادبی کشورمان
است برای چهارمین دوره بعنوان مجری و قاضی میدان مشاعره انتخاب شده بود که گاهی
جنان تحت تاثر شور و هیجان سالن قرار می گرفت که مشاعره را متوقف می کرد و خودش با
خواندن شعر به احساسات جمعیت پاسخ می گفت .. –
مشاعره در این جشنواره بصورت ترکیب موضوعی- کلامی
اجرا می شد که البته تسلط شرکت کنندگان با وجود دشواری این روش آنهم در برابر
جمعیت زیاد سالن مجتمع فرهنگی هنری بسیار ستودنی بود –
در پایان سه نفر بعنوان نفرات برتر برای اختتامیه
به مشهد می روند
کلمات کلیدی: مشاعره رضوی امام رضا بوشهر
چهارشنبه دو هفته پیش طبق عادت و علاقه رفتم به مجتمع فرهنگی تا در جلسه انجمن شعر شرکت کنم که با صحنه وحشتناکی روبرو شدم
فقط چهار پنج نفر . انجمنی که گاهی صندلی برای نشستن کم می آورد!!!
گاهی اینقدر زیاد میشدیم که عده ای هم سر پا جلسه رو دنبال می کردن . وای عجب کابوسی !
باور نکردنی بود البته این کلمه باور نکردنی هم قدری باور نکردنی بود برای اینکه این رویداد از ماهها قبل قابل پیش بینی بود البته از دید من و چند تای دیگه . رک بگم از زمان آقای صفار هرندی خیلی چیز ها قابل پیش بینی بود و البته طبق عادت اهالی فرهنگ وقتی یک سیل فرهنگی بیاد تا مدت ها باید شاهد تلفات بود . البته سعی ندارم بقول خومونی" او پیچک" راه بیاندازم اما همین وضعیت هم برای جامعه هنری و فرهنگی کشور ما فاجعه است . خوب به هر حال این وضعیت پیش اومده و خلقیات و منطق من به من میگه که هیچوقت بن بست ایجاد نمی شه و بن بست فقط در ذهن ما هست . معتقدم که همیشه راهی برای عبور از مشکلات هست برای همینم هیچوقت احساس یأس نمی کنم (قابل توجه فرفروک عزیز) اما به این کار ندارم که چه بود و چه گذشت . سربسته همین رو بگم که عده ای به این شکل اعتراضشون رو به عالم و آدم نشان دادند . واقعا دلم برای فرهنگمون می سوزه / راست می گن که فرهنگ مظلوم واقع شده و هنر که بارزترین جلوه گاه فرهنگه مظلومتر و هنرمند که خالق این جلوه و شکوه هنریه مظلوم تر تر تره .... خلاصه اینکه بهترین راه برای رفع مظلومیت اینه که حقیقت روشن بشه که البته این هم کار خیلی سختیه . جونم واستون بگه که طبق عادت همیشگی بجای نق و نوق کردنهای هنرمندانه به دنبال راهکار گشتم و در عرض 30.1554+a ثانیه به نتایجی دست پیدا کردم که نه نیازی به مخ انیشتین داشت و نه نبوغ داوینچی بلکه همینکه به اندازه بشیرو واقع بین باشیم ما را کفایت می کرد . البته من قصد طنز نوشتن و پا در کفش بزرگتر ها کردن را ندارم اما جدا خنده دار هم هست . شاید هم گریه دار . بگذریم بحث رو تلخش نکنیم هرچند که به اندازه کافی تلخ هست . راستی یادش بخیر یک زمانی بعضی ها می گفتن : شکر شکن شوند همه طوطیان شرق زین قند پارسی که به بنگاله می رود / اما امان از دست این دور و زمان شاید هم مقصر وزارت بهداشت باشه که همش تبلیغات منفی بر ضد قند و شکر می کند . خلاصه بحث هایی مختصر نشان داد که همان پنج نفر هم خداراشکر امیدوارند و هنوز سنگر را خالی نکردند هرچند اگر به سختی مورد هجمه دوست و دشمن قرار گرفته باشند . اوه . چه احساسی چه حماسی بیخیال اینطوری هم نبود اما حقیقت اینه که باید چاره ای اندیشید .
یاد این شعر افتادم:
کلمات کلیدی:
آیا اگر محیطی وجود می داشت که در آن با افکار و اندیشه های خود سر و کله
بزنیم امروز مجبور می شدیم که در خیابانها به سر و کله یکدیگر بکوبیم؟
18 سال پیش جمعی از علمای حوزه و دانشگاه و فرهیختگان جامعه طی نامه ای به رهبر عزیز انقلاب بر ضرورت و نیاز تشکیل کرسی های نظریه پردازی و آزاد اندیشی تاکید کردند که مهم ترین دلیل آن آگاهی بخشی به نسل جوان در محیط های دانشگاهی و فرهنگی و جلو گیری از بروز تنشها در سطح جامعه بود .علی رغم تاکید رهبری بر لزوم تشکیل چنین محیطی متاسفانه به دلیل وجود عناصری تندرو که خود را در تشخیص نیاز جامعه آگاهتر از فرهیختگان آن می پنداشتند با انواع فشار ها و تخریب ها مانع از تحقق این امر مهم و نیاز اساسی شدند و امروز بجز وعده های گاه و بیگاه و برخی تبلیغات خوش باورانه دولتی!! چیزی از این مهم یافت نمی شود.
از آنجایی که بخش مهمی از این مسئله متوجه دانشگاههاست در اینجا تنها به بعد دانشگاهی آن اشاره می کنم. در مقام تعریف این مکان ارزشمند نه تنها جایی برای رشد علوم درسی بلکه مکانی امن برای رشد فرهنگ و بینشمندی جامعه است. جایی که در آن پرسیدن سوال هیچ مانعی ندارد و همه جمع شده اند تا در نگاه اول با دید تئوریک و بعد با بعمل درآوردن تئوری ها به رشد و تعالی جامعه کمک کنند. همه می دانند که اگر اختلاف سلیقه و نظر وجود نداشت رکود و کندی جای رشد و نشاط را در جامعه می گرفت . به همین خاطر دانشگاه در مقام تعریف جایی برای مقابله افکار ونظریات قلمداد می شود , امری که در سراسر جهان با نظریه پردازی ها و گاه تعارض و تضاد نظرات و افکار در میان دانشگاهیان و اصحاب فکر برای انتخاب نظرات برتر شکل گرفت و حاصل آن رشد علمی و فرهنگی و جدا شدن از تعصبات و فئودالیسم اندیشه بود. همه کسانی که بی اطلاع یا خوش باورند گمان می کنند که دانشگاه محیطی بر مبنای فکر و آزاد اندیشی است اما کسانی که در محیط آن قرار گرفته اند می دانند که این تنها رویایی بیش نیست!! در مقام حقیقت باید دید که تا کنون چند نفر بخاطر ارائه فکر و نظر خود در معرض توبیخ و توهین و کمیته های گوناگون و حراست و حتی اخراج قرار گرفته اند. در دانشگاهها عده ای خود را تنها محصل (دانش آموز) می بینند یا بقول بعضی ها (بچه مثبت) و این عده تفاوت دانشگاه و مدرسه را تنها در نام آن می بینند. عده ای با دیدن محیط جدید هیجان زده شده و اشتیاق دارند دست به کاری بزنند که پیش از این در مدرسه برایشان ممکن نبود (مثل تبادل جزوات!!) و عده کمی هم به فکر این هستند که کاری بکنند که بعنوان یک دانشجوی واقعی شناخته شوند و از اینرو با عضویت در بخشهایی مانند کانون فرهنگی, بسیج دانشگاهی, انجمن های دانشجویی و ... سعی در ایفای نقش می نمایند که همینجا اولین گام برای سیاه و سفید شدن (خودی و غیر خودی) به حساب می آید. این روند مانند آتشی زیر خاکستر به جلو می رود اما وقتی اولین آثار شما در دانشگاه مشاهده شد , شما دیگر یک دانشجوی ساده نیستید. از یک طرف ممکن است با روشهایی ساده مورد لطف و عنایات خاصه مسولین دانشگاه قرار بگیرید(نوری ها) و از طرفی هم ممکن است گمراه شده باشید ...!!(ستاره ای ها) اما آنچه اینجا مد نظر است تنها گلایه از واقعیات موجود نیست بلکه گفتن این واقعیت است که اگر دانشگاه محیطی ایمن برای طرح مسائل ولو به اشتباه نباشد و در مقابل نظرات برخوردی نرم و تئوریک نشود پس کجا باید به فکر اصلاح افکار و اندیشه ها بود ؟ آیا اگر در دانشگهها با ساز و کاری متفکرانه و صحیح راه را برای ابراز عقیده ولو عقیده ای باطل باز نکنیم و تنها از طریق اعمال فشار و سانسور به آنها پاسخ بگوییم این عقیده های گمراه اصلاح شده اند؟ آیا کشاندن اندیشه ها به پای کمیسیون های انظباطی کار درشتی است؟ جواب این سوال ها را اگر با تفکر بدهیم به ریشه مشکلات امروز جامعه خواهیم رسید . این سوال همه اندیشمندان است که آیا اگر ما محیطی امن آزاد اندیش و نظریه پرداز را برای ابراز عقده ها و ایده ها ایجاد کرده بودیم امروز شاهد این می شدیم که در خیابانها به دنبال آزاد اندیشی و ابراز عقیده بپردازیم؟ آیا اگر محیطی وجود می داشت که در آن با افکار و اندیشه های خود سر و کله بزنیم امروز مجبور می شدیم که در خیابانها به سر و کله یکدیگر بکوبیم؟ پاسخ این سوالات واضح است. اما دیدن واقعیات یک ضرورت است. شاید عده ای مانند آقای دکتر احمدی نژاد بر این باور باشند که ما امروز در دانشگاهها آزاد اندیشی داریم اما حقایق و واقعیت ها را می توان در وضعیت کشور دید. نه خوش باور باشیم و چشم بر حقایق ببندیم و نه سیاهنمایی و بزرگ بینی کنیم . حقیقت این است که تشکیل کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی نیاز امروز است و بر آورده کردن این نیاز , ضامن امنیت و اقتدار فردای ایران اسلامی عزیز.
والسلام علیکم ورحمه الله
صادق میگلی
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی: داستان
کلمات کلیدی: جشنواره مشاعره رضوی امام رضا(ع)، عکس، اخبار
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی *** خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دیشب شور و هیجان و بیم و امید و خلاصه همه چیز با هم جمع شده بود تا منتظر اعلام خبر مهمی بشه . همهمه عجیبی بود از یک طرف خستگی و سردرد و کم خوابی حدود 2 ماه کار شبانه روزی و از طرفی شوق شنیدن آخرین اخبار. هر لحظه یکی از قاصدان خوش خبر آقای میگلی نژاد از راه می رسید و با اومدنش همه را به دنبال خودش می کشید و بعد از چند لحظه صدای صلوات فضای داخل و خارج ستاد رو پر می کرد . هر کی تلفن همراه داشت یه گوشه مشغول آمار دادن و آمار گرفتن بود بقیه هم چشم و گوششون باز و منتظر آمار جدید . انصافا همه جا غوغا کرده بودن ، حسینیه ارشاد کولاک کرد ، مسجد حاج مصطفی ، مسجد توحید ، مسجد قرآن ، چاهکوتاه و ... همه و همه گل کاشتن. آمار باور کردنی نبود . مردم بوشهر بعد از این همه سال دلسردی و ناراحتی و بازی با جناح ها و حزب ها باز هم حضور پیدا کردن و باز نشون دادن که هنوز به دیارشون عشق میورزن و هنوز امیدوارن که یکی از همین آب و خاک بیاد و نوید بخش آبادی و پیشرفت استان و شهر هاشون باشه . هر چند دقیقه یکبار یه آمار کلی خونده می شد و همه خوشحالتر می شدن . شمارش معکوس صندوق ها شروع شده بود مثل لحظه تحویل سال بود و البته پر هیجان تر . 20 صندوق مونده 21100 رای ، 15 صندوق مونده 23000 رای ، 5 صندوق مونده 25000 رای ، تموم شد 26800 رای ... و بالاخره تموم شد آخیش نفس راحتی کشیدیم همه خسته بودیم و جز یه خواب راحت و فردایی دوباره برای بوشهر و مردم به چیز دیگه ای فکر نمی کردیم. دیگه تموم شد بوشهر گناوه دیلم پرونده همشون بسته شد .
آقای میگلی نژاد 26800 رای
آقای جمیری(حدود)17000 رای
آقای قاعد زاده(حدود) 13000 رای
آخ خسته شدم . با اجازتون منم برم بخوابم . راستی یه اطلاعیه هم هست که تو نوشته بعدی می فرستم.
کلمات کلیدی:
بنام خدا
سفر آقای دکتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم کشورمان به عراق،
دوست و دشمن ، همه را شگفت زده کرد. در حالی که مسئولان کشورهای اروپایی و آمریکایی برای رفتن به عراق شدیدترین تدابیر امنیتی را در نظر گرفته و بی اطلاع قبلی و با هلیکوپتر وارد مقر خودشان می شدند و با وجود هزاران نیروی جنگی که در خاک عراق دارند احساس امنیت نمی کنند . آقای دکتر محمود احمدی نژاد با خبر قبلی و پیش چشمان بهت زده دوستان و دشمنان وارد خاک عراق شد و پس از فرود هواپیمایش بوسیله خودرو سواری به محل ریاست جمهوری عراق رفت ، کاری که پس از اشغال عراق بی سابقه بوده!
فارغ از هر مسئله سیاسی آنچه جالب توجه بود واکنش رسانه های غربی به این رویداد بزرگ بود. آقای احمدی نژاد نخستین رئیس جمهوریست که از کشور ایران برای دیدار و رایزنی وارد عراق می شود و این خود اتفاق بسیار مهمی است.
کلمات کلیدی:
این خبر با سرعت از طرف خبرگزاریها مخابره شد. خبر حکایت از یک پیروزی بزرگ برای نظام جمهوری اسلامی میداد. موضوع خبر، گزارش البرادعی مدیر کل آژانس در مورد ابهامات فعالیت هستهای ایران بود. اکنون ایران یک کشمکش طولانی، که به گفته سیاستمداران بزرگترین بحران سیاسی پس از انقلاب محسوب میشد را با قدرت پشت سر گذاشت. آژانس اعلام کرد که مسئلهی حل نشدهای بین این سازمان و ایران باقی نمانده و ایران ابهامات آژانس را پاسخ داده است.ادامه مطلب...
کلمات کلیدی:
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.