هله نیروگای خومون .. هه یالا

88/9/14:: 11:1 عصر صادق میگلی دیدگاه

لطف کنید و حتما بخونید  و نظر بدید ...

راستش تو این دو هفته اینقدر گرفتار بودم که به خیلی از کارهام نرسیدم و خیلی برنامه هامو لغو کردم و از صبح تا شب مشغول بودم برای همین رمق نوشتن چیزی رو نداشتم اما امروز صحنه ای دیدم که غیرتم رو تکون داد و علی رغم خستگی شدید اومدم تا درد دل کنم بخونید لطفا :

 چند روزی بود که توی نیروگاه اتمی پروژه جدیدی شروع کرده بودیم ..
چیکار میشه کرد بالاخره باید یجوری نشون میدادم که بیکار نیستم .. بعد از خدمت دو تا کفش پاره کردم تا بتونم شغلی برای خودم دست و پا کنم و خوشحال و پر انرژی از این اداره به اون اداره , از این دفتر به اون کتاب , روزنامه , اینترنت و خلاصه همه چیز رو زیر و رو کردم .. اونم منی که همیشه شعار میدادم کار هست کارکن نیست .. بالاخره روزها شب شد و شب ها صبح .. از در میومدم داخل و باز تحمل حرفهای همیشگی که چرا بیکار نشستی مَرد , فقط هیکل گنده کردی و هیچ کاری نمیکنی .. دیگه احساس ممی کردم روز و شبم یکی شده همه تاریک و نا امن  !! نه بیرون جایی برای رفتن با جیب خالی داشت و نه داخل جایی برای آرامش و سکوت! دل رو زدم به دریا .. یادش بخیر جناب سروان کاکا سلطانی فرمانده گروهان سربازیمون می گفت : می دونی چرا تو سربازی ازت بیگاری میکشن و کارهای بنظر دور از شآنت بهت می دن ؟ برای اینکه اگر فردا رفتی توی جامعه و کاری برای تخصص و علاقه ات وجود نداشت به یاد اینجا بیفتی و برای تهیه روزی تلاش بکنی و از هیچ کاری برای محتاج نشدنت عار نداشته باشی .
زمزمه حرفهای شیرین این پیرمرد هنوز پشت گوشم بود بهم امید میداد که نه اشکالی نداره که بخوای با کارهای سطح پایین زندگیتو بچرخونی و دستت جلوی کسی دراز نباشه .. اما نمی دونم چرا فرمانده بهم نگفت که اصلا چرا باید وضع کار اینجوری باشه ؟ شایدم من نپرسیدم ! نمیدونم .

 ادامه مطلب...

کلمات کلیدی: انرژی هسته ای نی انبان بوشهر ایران

سوزه که سوزه (واکاوی تاریخی جنبش سبز در استان بوشهر)

88/8/21:: 3:1 عصر صادق میگلی دیدگاه

واکاوی تاریخی پدیده جنبش سبز در استان بوشهر

 فارغ از اینکه نگاه شما به کلمه ی جنبش سبز از چه زاویه ای
صورت می پذیرد و یا اینکه نخستین تصویری گه پس از شنیدن این کلمه در ذهنتان نقش می
بندد چیست . از شما دعوت می کنم که به نوشته زیر با تامل نگاه کنید... شاید با خود
بیاندیشید که این مطلب نیز مانند مطالب بسیاری که خصوصا این روزها به وفور یافت می
شوند تحت تاثیر اتفاقات اخیر کشورمان و یا هیاهوی تبلیغاتی انواع رسانه های داخلی
و خارجی و یا تحت تاثیر جریانهای فکری موافق یا مخالف صورت گرفته , حال آنکه اگر
با کمی حوصله به ادامه مطلب نگاهی بیاندازید خواهید دانست که این مطلب نه تنها با
مطالب سایتها و وبلاگهای دیگر متفاوت است بلکه از جنبه تاریخی به افقی نگاه می کند
که حتی در آن زمان در پایتخت ایران و بلکه در اغلب شهرها هیچ نشانه ای از جنبش سبز
به چشم نمی خورد..

کلمات کلیدی:

کاکو تو برای رضای خدا اومدی!!/ خاطره بانمک جنگی

88/7/1:: 11:22 صبح صادق میگلی دیدگاه

بسم رب الشهدا والصدیقین

هنگامی که از جنگ صحبت شود بطور معمول هر انسانی با شنیدن این
کلمه تصاویری را در ذهن خود مرور می کند که صحبت کردن درباره آنها برایش ناخوشایند
می شود. تصاویری از قبیل قتل , کشتار, آوارگی و بی خان و مانی , فقر , بیماری ,
قحطی و گرسنگی و بسیاری کلمات ناخوشایند دیگر .. اما در میان این سختی ها کلماتی
پدید می آیند که انسان را به زندگی امیدوار و خوشحال می کند مانند قهرمانان و
پهلوانان ملی , همبستگی و اتحاد , مقابله با تجاوز و ظلم و دفاع مقدس از آب و خاک
و ناموس و دین .. در اینجاست که نیمه پر انسانی جنگ در برابر بی عدالتی و ظلم آن
خود نمایی می کند و باعث خلق حماسه ها و افتخاراتی می گردد که تا سالیان سال به
سمبل و نمادی برای همبستگی و همکاری بدل می شود.

در میان همه ساعتهای سخت جنگ لحظاتی هرچند کوتاه اما شیرین
و بیاد ماندنی هستند که بیان آنها باعث احیای روحیه حماسی آن دوران در میان نسل جدید
می گردد.

متنی که در زیر می خوانیم برگرفته یکی از همین خاطرات شیرین است(از زبان راوی):

کاکو تو برای رضای خدا اومدی

در بهبوهه عملیات والفجر بود , ما که یک تیپ ناقص از
بچه های بوشهر رو تشکیل می دادیم برای اعزام به جبهه داوطلب شده بودیم , البته این
اولین اعزام ما نبود اما بخاطر داشتن مسئولیت های دیگه مجبور بودم گاه گاه به
بوشهر برگردم و دوباره بعد از چند مدت داوطلب می شدم...این بار ما رو برای آموزش و
آماده سازی به شیراز و تیپ امام سجاد (ع) اعزام کردند و نام ناوتیپ امیرامومنین
(ع) برای بوشهری ها نامی آشنا شد. جای شما خالی عجب حالی از ما گرفتند , هرروز تمرین
و آموزش و ... شیرازی ها ماشاللله توی سختگیری و انظباط در آموزش رزم اشک همه رو
درآورده بودن اما مگه شور و شوق جبهه اجازه می داد که کسی احساس ناراحتی به خودش
راه بده , قول میدم اگر این وضعیت رو در آموزش سربازی اجرا کنن دیگه هیچکس سربازی
نمی ره یعنی میخوام بگم که آموزش و آماده سازی اون دوران اهمیت زیادی داشت خصوصا
از شانس ما برای شیرازی ها!!! خلاصه بعد از چند ماه برنامه اعزام شروع شد و قرار
شد که به موسیان بریم. موسیان یادش بخیر , ما مستقر شدیم و هر روز به وضعیت بیشتر
آشنا می شدیم و کم کم عادت می کردیم اما چیزی
که به آن عادت نداشتیم ضایع شدن حقمان بود ! جبهه ها از نظر تدارکات مناسب بودن
البته اگر راههای ارتباطی حفظ می شد . قوت غالب ما نان خشکه و کنسرو لوبیا بود و
هر چند وقت یکبار یک کامیون از مواد غذایی وارد قرارگاه ما می شد , کاهو , کامپوت
, ترشی جات دست ساز اهدایی مردم , نقل و نخودچی و کیشمیش و... اما از اونجایی که شیرازی
ها همه کاره ما بودن بعضی وقتها زیادی عدالت رعایت می شد مثلا ترشی برای اونها و
آبش برای ما یا مثلا دل کاهو برای اونها و برگهای پلاسیدش برای ما و هر وقت ما می
گفتیم که بابا یکم از اون خوبهاش هم نثار ما کنید جمله معروف کاکو تو برای رضای
خدا اومدی !! جواب ما بود, البته اینها نمک جبهه بود و باعث روحیه می شد و ما
هم بخاطر داشتن روحیه شاد بسیجی بجای اینکه بخوایم اعتراض و اوقات تلخی کنیم به
فکر کشیدن یه نقشه حسابی افتادیم ...نقشه از این قرار بود که : نام عملیات- کمیل ,
گروهان عمل کننده- گروهان1 امیرالمومنین,مجری عملیات بچه های بوشهر , هدف عملیات –
تصرف انبار غذا .

 واما شرح عملیات :
نقشه گذاشتیم که شب جمعه یعنی پنجشنبه شب همه رو برای دعای کمیل به چادر خودمان
دعوت کنیم, از قبل قرار گذاشته بودیم که وقتی همه آمدن در چادر فقط یک فانوس برای
خواندن دعا جلوی من روشن باشه و در تاریکی دعا بخونیم و وقتی به اونجایی رسیدیم که
باید دست بکار بشیم من صدام رو ناگهانی بلند می کنم و با این علامت شما کار رو تمام کنید. همه آمدن چادر
دیگه جا نداشت همه می خواستن کسب فیض کنن , آره بسیجی بجای قهر کردن با هوش و درایت
تلافی می کنه! بچه ها با علامت من از اون سمت چادر خارج شدن و تا تونستن تخم مرغ و
کره و کاهو و سرکه انگبین جمع کردن و بعد همه رو پشت چادر قایم کردن و دوباره وارد
چادر شدن , دعا که تمام شد برادرای دیگه تشکر کردن و از چادر خارج شدن و ما هم سریع
همه غذا ها رو آوردیم داخل ,عجب وضعی شده بود ترشی ها دهن آدم رو آب می
انداخت و تخم مرغ ها نوید یک صبحانه پیروزمندانه
رو می دادند ! صبح که شد شیرازی ها فهمیدن که رو دست خوردن و اومدن سراغمون ما که
مشغول خوردن صبحانه پیروزی بودیم و کاهو و سرکه انگبین رو به نشانه فتح دو لپی می
زدیم , تعارف زدیم و وقتی برادرای شیرازی می خواستن پیزی بگن می گفتیم: کاکو تو
برای رضای خدا اومدی!!

این جمله تا مدت ها نقل محافل ما شده بود. پایان

راستی بفرما کاهو!

کلمات کلیدی:

واکنش ها به یادداشت - دجال و آخرالزمان

88/6/12:: 3:44 عصر صادق میگلی دیدگاه

سلام

کلمات کلیدی: آخر الزمان دجال خر قیامت افشاگری توطئه انقلاب مخملی

ناگفته های آخرالزمان و ظهور دجال

88/5/25:: 2:58 صبح صادق میگلی دیدگاه

سلام
امروز می خواهم شما را به دیدن موضوعی جنجالی متفاوت و پر رمز و راز از آنچه که تا بحال دیده اید دعوت کن . شاید این موضوع تا بحال از دید نظریه پردازان مخفی مانده است ولی ما "برای اولین بار از زاویه ای جدید"  سعی داریم تا با طرح این موضوع ودریافت نظرات شما پرده از رازی بزرگ برداریم !

بزرگترین نبرد تاریخ

بنا بر اسطوره های تاریخی و پیشگویی های مذهبی جهان روزی به پایان می رسد و ان روز روز حساب رسی و قیامت و آرماگدون نام گذاری شده است

این روزها صحبت از رسیدن به پایان دوران بحثی غیر قابل انکار است , گستردگی و فراوانی این مسئله حد و مرز نمی شناسد همه افراد بشر و همه متفکران خارج از هرگونه طبقه بندی قومی و مذهبی بر این باورند که دنیا با سرعت به سوی پایان خود نزدیک می شود . حتی آنهایی که تفکر دینی و مذهبی به این مسئله ندارند نیز نمی توانند نگرانی های خود را از این حقیقت کتمان کنند و حتی از راههای علمی و نظری نیز سعی در اثبات آن دارند تا جایی که نظریه big bang 2 را مطرح می کنند. به عقیده معتقدان مذاهب نیز نشانه های قیامت یکی پس از دیگری آشکار شده و بشریت را به این فکر انداخته که آیا واقعا به آخر زمان رسیده ایم؟

این کوه شامل منطقه‌ای ست که از نظر باستانشناسانه اهمیت زیادی دارد.

آرماگدون نام مکانی ست که در انجیل جدید ارزش نمادینه داشته و تنها یکبار در بخش آپوکالیپس فصل ?? آیه? ?? آمده و به این مفهوم است که در آینده این مکان شاهد حادثه‌ای خارق العاده خواهد بود. «از معبد صدایی مهیب برخواست که به هفت فرشته چنین می‌گفت: بروید و هفت جام خشم خداوند را بر زمین بریزید...» آرماگدون محل تجمع پادشاهان شرق خواهد بود. ششمین فرشته جام خود را روی فرات می‌ریزد تا آنرا خشک کرده و راه پادشاهان شرق را هموار سازد. آرماگدون مکان نمادین نبرد خیر و شر و جلوه گاه خشم خداوند(فصل ? از آپوکالیپس آیه? ??) خواهد بود. اصطلاح آرماگدون مکرراً در فرهنگ معاصر بکار گرفته شده‌است. در سال ???? میکائیل بای Michael Bay فیلمی به همین نام ساخت.

اما آنچه که بیش از همه درباره آرماگدون به چشم می آید بی شک ظهور مردی شیطانی بنام دجال است که برای تصاحب جهان و چیره شدن تیرگی و ظلمت بر حق و حقیقت تلاش می کند و جمع آوری لشکری انبوه که به میلیونها نفر می رسد سعی در تصاحب جهان و خاموش کردن چراغ حقیقت و نور هدایت است

چگونه دجال را بشناسیم؟

در حقیقت تاکنون مطالب زیادی درباره اوضاع جهان در زمان ظهور دجال و شروع حکومت ظلم و زمینه ساز نبرد آخر زمان گفته شده و اکنون آنچه مد نظر ماست صحبت از خود دجال است .

نشانه های ظاهری دجال:

1. یک چشم دارد.
2. یک چشم او در وسط پیشانی اوست.
3. یک چشم او که در وسط پیشانی اوست مثل ستاره می‌درخشد.
4. این انسان به نام «دجال» مشخص شده است. این انسان سوار بر خری است

    * این انسان سوار بر خری است *
رازی که بنا به دلایل نا معلوم
در این جا قصد ما شناسایی و پرده برداری از این موضوع است که
خر دجال کجاست ؟

عکسی نایاب از دجال سوار خرش (در این عکس دجال برای اینکه شناسایی نشود تغییر چهذه داده اما ما شناختیمش!)

موضوعی که هیچ کجا گفته نشده است

طبق شواهد و گفته های مورخان و علما و بسیاری از گفته های تاریخی دجال بر خری سوار است که با او به تمام جهان رفته و همه را تحت سیطره خود می گیرد  این خر یار وفادار و همیشگی دجال است که او را در نبرد بزرگ آرماگدون یاری می کند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی کند  درباره این خر گفته می شود که این خر به طرز وحشتناکی خر است بطوری که هیچ کس را یارای مقابله با او نیست خشونت این خر به حدی است که حتی به همنوعانش نیز رحم نمی کند . برای آگاهی بیشتر شما از هویت این خر در ادامه اطلاعات ارزشمند , محرمانه و نایابی را از این خر ارائه می کنیم.
محل تولد خر دجال:
نظریه اول - کشور قبرس
درباره این مطلب  اطلاعات دقیقی در دست نیست اما آنچه که مشخص است اینکه به عقیده اغلب صاحبنظران این خر از سرزمین قبرس آمده که در واقع محل اصلی یکی از نشانه های ظهور دجال است زیرا دجال قبرس را به خاطر علاقه به خرش قبرس را پایتخت حکومت خونین خودش می سازد و در آنجا کاخی به شکل جمجمه خر می سازد و انسانها را مجبور می کند تا مجسمه خری را که از طلا می سازد پرستش کنند - در اینباره در کتاب اسرار آمیز ابو الحمار بن خرخریه(3) آمد است : و آنگاه که او (دجال)کارش(تسخیر دنیا) پایان یابد در کاسه ی سر خر (منظور کاخیست که مانند جمجمه خر است) تاج گذاری می کند و یارش(خر) را عزیز می دارد تا دیگران ستایشش کنند و آنجا درجه 366 از نصف النهار میانی در آن جزیره (محل کشور قبرس) حکومتش را اعلام می کند.

نظریه دوم - کشور ایتالیا - فلورانس
اما بعقیده کارشناسان دیگر محل بدنیا آمدن خر دجال جاییست در کشور ایتالیا که برخی شهر رم را در اینباره مد نظر دارند در واقع این دسته از کارشناسان دلایل بیشتری را در اینباره آورده اند که یکی از آنها کتاب DANKIO DANKINI   پیشگوی بزرگ و اسرار آمیز که 600 سال پیش از میلاد می زیسته و در پیشگویی های خود به مسئله غیر قابل انکاری اشاره دارد:
در آنسال نوزده(قرن 19) می آید به دنیا پسری از جنس چوب که در شهر گلهای(فلورانس به معنی گلها) کشور چکمه(به کشور ایتالیا گفته می شود) زندگی کرده و با خود شومی را ببار می آورد و با ضذ مسیح (عنوانی که غربی ها به دجال می دهند)همراه می شود اما برای آنکه با او همراه شود به خاطر شرارتش دو گوش دراز پیدا می کند و دم در می آورد... پدرش(پدر ژه په تو = ژپتو) نامش را آن چیزی می گذارد که همان P9Q (پی=P , نه=9 ,کیو=Q >> پینوکیو) است...
در اینباره به این تصویر نقاشی شده که در دوران بی زانس و با زانس و در کل زانس توسط نقاشی ناشناس در فلورانس نقاشی شده و در سال 1930 در طویله ای مخوف کنار یک گله خر که آنرا می پرستیدند بدست آمده.

این عکس نشان می دهد که چگونه پینوکیو خر شد. و به همین خاطر خر دجال را در ادبیات غربی P9Q  می نامند و آنرا نشانه ظهور دجال می دانند و در اینباره فیلمها و کارتون های بسایر ترسناکی تولید شده است.

خشونت خر دجال:
همانگونه که قبلا نیز گفته شد این خر متحجر و ترسناک به هیچکس حتی همنوعان خود نیز رحم نمی کند و هر خری را که حاضر نشود حکومت دجال را بپذیرد به طرز فجیعی می کشد . در سال 1919 و درست  زمانی که دجال می خواست قدرت خود را در کوه های آلپ امتحان کند , یک نسخه آزمایشی آرماگدون را اجرا نمود و خر دجال هم برای این نسخه آزمایشی دنبال چند خر می گشت تا ببیند آنها چگونه حکومت دجال را می پذیرند و پس از آنکه آن خر ها خر دجال را به مسخره گرفتند , خر دجال نیز با خربازی آنها را به قتل رساند که بعدها تصویرش را برای عبرت سایرین برروی یک CD منتشر کرد و به اهالی کوه آلپ فرستاد و درباره این روش ترساندن می گویند که او اولین خری بوده که این روش را برای نشان دادن خریتش ابدا کرد که می گویند عبدالمالک ریگی هم از او یاد گرفته و اینکار را ادامه می دهد تا در آخر زمان با خر دجال محشور شود و یا خودش تبدیل به خر شود.! تصویر زیر همان هست که گفتم در رشته کوههای آلپ.
خر دجال از دریاها عبور می کند:
به نوشته های پیشگوی خر دمند ابوحمار توجه کنید: میبینم کهاز آبیرنگ گسترده مواج می گذرد و نابود می کند و در زیر و روی آن همچون اژدر زیردریایی می رود و همه دشمنانش را زیر آب خفه می کند و نیست کسی را تاب مقابله با قدرتش تا زمان را در چنگ بگیرد و همه غرق در خون می کند و سر ها را می بینم که در پاها افتاده و او همچانان شنا می کند....   

   خر دجال در حال عبور از دریا و کشتن مخالفانش در آب!

آخرین اطلاعات بدست آمده از مکان خر دجال:
طبق آخرین اطلاعات که البته بی ارتباط با پیشگویی های ابو حمار و نظر کارشناسان هم نیست دجال و خرش برای آنکه بتوانند آخرین گام را برای آغاز دوران شوم و تاریک ظلم و جور خود بردارند باید به کشوری برسند که در کتابهای اسرار آمیز آمده است. کشوری که سرآغاز خونریزی و گرد آمدن یارانش است و برای این کار به آنجا حمله می کند. به این متن از کتاب DR.DAN DANKIOVSKI بنام AGE OF ARMAGEDDON  توجه کنید : از غرب دریاها طلوع می کند آنکه ج و ش اول و آخرش هستند(اول و آخر اسمش = جرج بوش) او تاونا و قدرتمند است و سرزمین عقاب پنجاه ستاره. (آمریکا نماد عقاب و 50 ستاره) در سالی که یک 2 و دو 0 و یک 1 دارد همه را آتش می زند و و چند سال بعد را می بینم که با نشان الاغ رهبری می کند و راه برای دجال و خرش را هموار میکند تا بکنند هرچی دلشون می خواهد و ریشهایی را می بینم که دراز شده و آنها را دوست دارد و یکی از آنها پدرشان است و هردو با هم دوستند ولی با هم می جنگند تا بقا یابند و این ادامه دارد تا آن روز برسد و کار اتمام جهان آغاز شود...........
طبق گفته های این پیشگو دجال از کشوری که در سال 102 توسط عقاب 50 ستاره به خاک و خون کشیده می شود کارش را آغاز می کند و این نتیجه را روشن می سازد که دجال برای آغاز دورانش باید به همراه خرش به آن کشور برود و در آنجا تا رسیدن وقت مناسب حضور داشته باشد.
حال با هم این نوشته را رمز گشایی می کنیم
در سالی که یک 2 و دو 0 و یک 1 دارد = در سال 1200 و 1002 و1020 و 2010 و 2100 و 2001  این اعدا یافت می شود که با توجه به زمان تولد خر دجال یعنی قرن 19 , سه گزینه اول به خودی خود حذف می شوند اما سال 2100 بخاطر اینکه این سال خیلی دور است ما می گوییم که ممکن نیست این باشد چون ما دلمان نمی خواهد به خودمان هم ربط دارد و سال 2010 چون همین سال آینده است پس بیخیالش اما سال 2001 سالی است که 11 سپتامبر اتفاق افتاد و این مرتبط با  سرزمین عقاب پنجاه ستاره  یعنی آمریکا می باشد و در این سال به کشور افغانستان حمله شد و چند سال بعد را می بینم که با نشان الاغ رهبری می کند به نظر شما کدام رهبر با نشان خر در چند سال بعد رهبری کشور عقاب 50 ستاره را می گیرد و ارتباطش با خر دجال چیست. و ریشهایی را می بینم که دراز شده اینها چه کسی هستند
                  
در یک نگاه
در سالی که یک 2 و دو 0 و یک 1 داردگفتیم که سال مذکور را سال 2001 می دانیم
سرزمین عقاب پنجاه ستاره  یعنی آمریکا می باشد و در این سال به کشور افغانستان حمله شد
و چند سال بعد را می بینم که با نشان الاغ رهبری می کند نشان الاغ > حزب دموکرات آمریکا> رهبری باراک اوباما
و ریشهایی را می بینم که دراز شده طالبان در زمان اوباما در حال اوجگیری و قدرت یافتن هستند با ریشها دراز !

 نتیجه : نظرمان این است که دجال و خرش برای شروع ماموریتشان باید به افغانستان وارد شده باشند . در اینباره ابتدا شک و تردید  بسیاری بود تا جایی که محققان مجبور شدند بارها برای دریافت حقیقت به تماشای فیلم ها و کارتونهای ساخته شده درباره پینوکیو (نام خر دجال) شدند و این تردید ها ادامه داشت تا اینکه
 در سال 2008 تصویری از افغانستان بدست آمد که به تنهایی پاسخ این  پرسشها بود که خر دجال کجاست؟
خر دجال در افغانستان و دجال که در حال اجرای نسخه شبیه سازی شده آرماگدون می باشد این عکس در سال 2008 در محله هزاره های مزار شریف گرفته شده و توسط منابع آگاه بدست ما رسیده است/

کلمات کلیدی: دجال آرماگدون خر آخر الزمان آخر زمان armageddon آمریکا افغانستان

ایران در کتاب گینس

88/5/16:: 12:51 صبح صادق میگلی دیدگاه

تا چه باشد بعد از این ایام ما *** یا به رسوایی کشد یا کام ما

عرضم به حضور شما چند وقت پیش هنگامی که اولین هواپیما در سال جدید افتاد(پرواز کاسپین) وزیر محترم راه و ترابری به صراحت اعلام کرد : چیه شلوغش میکنین از اول سال 2009 تا حالا 5 مورد سانحه هوایی رخ داده که یکیش هم مال ما...
(هنوز حرفهای وزیر تمام نشده بود که دومی هم افتاد)
در ادامه وزیر محترم فرمودند کی میگه هواپیمای توپولی(همون توپولوف روسی) هواپیمای ایمنی نیست در سال جاری از کل توپولوف های دنیا یکی افتاده اون هم حالا شانس ما..!
*اما وزیر محترم اشاره نکردند که در 5 سال گذشته چهار تا توپولوف فقط تو ایران سانحه دیده
بگذریم - حال شما چطوره ؟
خلاصه برای اینکه تصلی خاطری هم برای بازماندگان باشه باید بگم که ما باید مثبت اندیش بوده و جنبه مثبت قضیه را ببینیم و آنهم اینکه اگر در سال جاری 3 هواپیمای دیگر ایران دچار سانحه شود ما رکورد جهانی را بنام خود ثبت کرده و احتمالا به کتاب گینس راه پیدا میکنیم.

کلمات کلیدی:

انرژی اتمی فرصت‌ها و تهدید‌ها:

86/12/9:: 2:4 صبح صادق میگلی دیدگاه

انرژی اتمی فرصت‌ها و تهدید‌ها:

با توجه به این موضوع که منابع فسیلی محدود است و از سوی دیگر آلودگی‌های زیست محیطی بسیاری ایجاد می‌نماید و در  مقایسه با انرژی هسته‌ای، مقدار انرژی کمتری تولید می‌نماید لزوم استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و یا انرژی هسته‌ای روز به روز در صنایع و کشورهای صنعتی بیشتر نمود پیدا می‌کند.

تکنولوژی هسته‌ای  را در واقع می‌توان پیچیده‌ترین تکنولوژی مثال زد که بشر بدان دست یافته است و عبارت است از تکنیکی با آن از انرژی ذرات هسته در صنایع مختلف مثل برق، پزشکی، کشاورزی، نظامی و زمین‌شناسی استفاده می‌شود.ادامه مطلب...