بعد از مدتها سري از وبلاگي ها زدم
انصافا با حال نوشته بودي و حقيقت گفتي
چون چيزي كه هميشه تو دست داداش مهديت جا داره لواشكن
كه اميدوارم يه روزي دست زنش جاي لواشكو بگيره كه خيييييييليييييي بعيدن.