88/5/16:: 1:50 صبح
صادق میگلی
دیدگاه
عشق یعنی گشت آغاز اینچنین * بسم الله العشق رب العالمین
عشق یعنی نغمه ای در پرده شد * از زمین خاکی به عرش آورده شد
عشق یعنی قطره ای بر گِل فتاد * ناگهان در گِل هوای دل فتاد
عشق یعنی قصه ای آغاز شد * بابی اندر باب هستی باز شد
عشق یعنی که من و تو ما شدیم * عشق یعنی آدم و هوا شدیم
عشق یعنی قرعه ای در کار شد* سهم آدم درد هجر یار شد
عشق یعنی ابتدا و انتها * خود نوشت و گفت تقدیر شما
عشق او در قلب من فریاد کرد * از همه کون و مکان آزاد کرد
عشق یعنی جملگی دیوانگی* با چه و چون و چرا بیگانگی
عشق یعنی شکوه پر سوز نی* عشق یعنی آه جان افروز نی
عشق یعنی مهربانی با نسیم* عشق یعنی قصه مضراب و سیم
عشق یعنی الفتی با اهل دل * عشق یعنی کوزه ای سازی ز گل
عشق یعنی در بلا اندر شدن * عشق یعنی مست آن ساغر شدن
عشق یعنی یک قلم در دست و مست * خط نوشتن از تو و هر آنچه هست
عشق یعنی لحظه ای خلوت شدن * عشق یعنی بی خبر دعوت شدن
عشق یعنی کعبه تا راه حجاز * عشق یعنی رفتن از راه نیاز
عشق یعنی جمعه ها در انتظار* خلوتی با ناله های زار و زار
عشق یعنی وعده از پیش آمده*مهدی ات با مکتب و کیش آمده
عشق یعنی یک قیامت در زمین* عشق یعنی قامت رعنای دین
عشق یعنی نور حق را منجلیست * بحر عالم هاتف عدل علیست
عشق یعنی او جمال احم است * عشق یعنی نام او محمد است
عشق یعنی اقتدارش از علیست * عشق یعنی او امام است او ولیست
عشق یعنی مهر او از فاطمه است * شور و شر این جهان را خاتمه است
عشق یعنی الله الله شور و حال * عشق یعنی وصفه هذا محال
عشق یعنی مرغ حق هو هو کنان * می کند اسرار ملک حق عیان
عشق یعنی طاقت پندار او * عشق یعنی مژده دیدار او
عشق یعنی جان من دستم بگیر * ای همه دلها به عشق تو اسیر
عشق یعنی ای به درد ما دوا * عشق یعنی جان من مهدی بیا
کلمات کلیدی: