پيام
+
مشاعره ........مي طلبيم......... (امشب ساعت 9)(http://jashoo.parsiblog.com)

صادق ميگلي-2
88/9/7
صادق ميگلي-2
بزرگواري هر سال به مکه و زيارت خانه دوست مي رفت و در راه به هر باديه که مي رسيد سراغ درويشان آن مي گرفت و با آنان مباحثت مي نمود و شهر بعدي تا به ديار مکه الحرام برسد .. در راه به بصره رسيد و مي خواست بسراغ درويشي برود که با کسي مواجه شد... مرد ناشناس گفت به کجا ؟ - گفت مکه . گفت چرا ؟ گفت زيارت خانه معبود .
صادق ميگلي-2
گفت : آيا توشه اي بهمراه داري ؟ گفت : شش هزار درهم که خرج سفرم است . گفت : آيا درون کعبه چيزي هست که به زيارتش بروي و شش هزار درهم براي رسيدن به آن خرج کني و طوافش کني ؟ گفت : خير درون کعبه خالي است .. گفت : اما درون دل من خدا جاي دارد ..
صادق ميگلي-2
گفت : پس بگير اين شش هزار درهم را .. و سپس هفت بار بدور آنمرد ناشناس چرخيد و طواف کرد و از همان راهي که آمده بود بازگشت !!!
صادق ميگلي-2
بدور کعبه گِل کي خدا تواني جست *** بيا که در دل ما نقش او عيان باشد
صادق ميگلي-2
خدايا , من در کلبه ي حقير خود چيزي دارم که تو در عرش کبرياييت نداري ! من همچون تو يي دارم که تو همچون خودي نداري(دکتر علي شريعتي)
صادق ميگلي-2
اين چه سري است در بين عرفا که بدنبال آن مي روند که همه در جايي ديگر بدنبالش مي گردند .... ؟
صادق ميگلي-2
به گرد کعبه ميگردي پريشان. که وي خود را در آنجا کرده پنهان. اگر در کعبه مي گردد نمايان. پس بگرد تا بگرديم ، بگرد تا بگرديم
صادق ميگلي-2
شبي از شبها ... تو به من گفتي که شب باش ... من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود ... شب ِ شب گشتم .. به اميدي که تو فانوسِ شب ِ من باشي ..(شب نشيني)
صادق ميگلي-2
پس بگرد تا بگرديم , بگرد تا بگرديم
صادق ميگلي-2
هيچ از خودتون پرسيديد که چرا از سمتي که قلب شما قرار داره (چپ) بدور کعبه طواف مي کنيد ؟
دانيال-48
تكراري بود جمله ات!
صادق ميگلي-2
هيچ به اين فکر کرديد که همه مسلمانها بسوي يک نقطه اي رکوع و سجده مي کنند که کعبه است و در آن هيچ نيست و اگر اين هيچ را از ميان برداريم همه بسوي يکديگر رکوع و سجود مي کنيم .. (کعبه ي دل يا کعبه گِل)
صادق ميگلي-2
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
ديدم همه را پيش رخت راکع و ساجد
در ميکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف ديرم و گه ساکن مسجد
يعني که تو را مي طلبم خانه به خانه
صادق ميگلي-2
چه رمزي در اين چرخش نهفته ؟ اين چه سماعيست .. اين چه دريايست که در آن همه دوست دارند غرق باشند و دستشان را تو بگيري .... اين چه رمزيست که هرکه از اعماق وجود فرياد مي زند الهم لبيک ...
صادق ميگلي-2
ساقي امشب باده در دف مي کند .. مستي ما را مضاعف مي کند .. در حريم خلوت اسرار خود باده نوشان را مشرف مي کند
صادق ميگلي-2
طواف کعبه دل حج عاشقان باشد /
حضور حضرت جانان در اين مکان باشد
صادق ميگلي-2
بدور کعبه گِل کي خدا تواني جست /
بيا که در دل ما نقش او عيان باشد
صادق ميگلي-2
جلوه بر من مفروش اي ملک الحاج که تو خانه مي بيني و من خانه خدا مي بينم
صادق ميگلي-2
هر که دارد هوس مشاعره بسم الله ...
صادق ميگلي-2
خداوند توفيق زيارت بيت الله الحرام رو نسيب همه مسلمانها کند
صادق ميگلي-2
اما اين گشتن اين طواف اين رفتن اين سعي تنها و تنها با معرفت به شکوفايي مي رسد معرفتي که تو براي آن فراخوانده شده اي , معرفتي که تو را مي خواند که بيا و به ما بپيوند . معرفتي که عرفه را واجب کرده تا بيابي و صفايي کني و از منيت بگذري و قربانش بروي و بدورش بگردي فرياد بزني الهم لبيک .... من با تو ام گرچه تو پيش از من با من بوده اي
صادق ميگلي-2
اما اين گشتن اين طواف اين رفتن اين سعي تنها و تنها با معرفت به شکوفايي مي رسد معرفتي که تو براي آن فراخوانده شده اي , معرفتي که تو را مي خواند که بيا و به ما بپيوند . معرفتي که عرفه را واجب کرده تا بيابي و صفايي کني و از منيت بگذري و قربانش بروي و بدورش بگردي فرياد بزني الهم لبيک .... من با تو ام گرچه تو پيش از من با من بوده اي
صادق ميگلي-2
اگر گناهانت در شب قدر بخشيده نشد ... در عرفات بخشيده خواهد شد اگر نه واي بحالت ...
صادق ميگلي-2
خودت را پيدا کن به خودت بيا و خودت را بشناس , بخودت عارف شو و معرفت پيدا کن تا مرا بشناسي که فمن عرف نفسه , فقد عرف ربه
صادق ميگلي-2
بله تمام پيام روز عرفه و حج همين جمله است : خودت را پيدا کن تا مرا پيدا کني !!!
صادق ميگلي-2
براستي چه سري در وجود انسان نهفته است که تا اين حد بر خود شناسي تاکيد مي شود که تا اين حد ارزش دارد که اگر خود را بشناسي به شناخت خداوند دست پيدا مي کني ؟
صادق ميگلي-2
چرا در عيد قربان گوسفند قرباني مي کنيم ؟ آيا خداوند به قرباني ما نيازمند است .. قطعا خير !! پس اين چه نشانه ايست که واجب شده ؟ جز اين است که ما را بياد ابراهيم خليل الله و فرزندش اسماعيل بياندازد .. که اي انسان تو نيز مانند ابراهيم اگر قصد رسيدن به مرا داري بايد از همه تعلقات دست برداري و از عزيز ترين عزيزانت بگذري تا به من برسي !
صادق ميگلي-2
و چه زيباست روز عرفه که دعاي عرفه بخواني و بياد کسي بيافتي که در همانجا عرفه خواند و سپس در کربلا امتحان عرفانش را به زيبايي پس داد.. و چه زيباست که عارف شوي در عرفه و در منا از منيتت بگذري و به صفايي برسي که هيچ چيز تورا از ياد پروردگارت غافل نکند ....
صادق ميگلي-2
و ياد بگيري که بايد گذاشت و گذشت , بايد ديد و دل بريد ...
صادق ميگلي-2
حالا کي مياد مشاعره ....................- ___%%%#@_____________
صادق ميگلي-2
و اما ................................ من و دل ديوانه ام و شعرررررررررررر
صادق ميگلي-2
اي نام تو بهترين سر آغاز ... بي نام تو نامه کي کنم باز
صادق ميگلي-2
ز کوي يار مي آيد نسيم باد نوروزي ... از اين باد ار مدد خواهي چراغ دل بر افروزي
صادق ميگلي-2
ياري اندر کس نمي بينم ياران را چه شد ؟ /// دوستي کي آخر آمد دوستداران را چه شد؟
صادق ميگلي-2
دردم از يار است و درمان نيز هم // دل فداي او شد و جان نيز هم
صادق ميگلي-2
(کسي نبود خودم مي گم!!!!) ما ز ياران چشم ياري داشتيم ** خود (غلط ) بود آنچه مي پنداشتيم!!!
صادق ميگلي-2
(بازم کسي نيست !! خودم ميگم) من هم اول روز گفتم جان فداي روي تو ** شرط مردي نيست برگرديدن از گفتار خويش
صادق ميگلي-2
(نبود ؟ خودم ميگم !!) شاهدان گر دلبري زين سان کنند // زاهدان را رخنه در ايمان کنند!!
صادق ميگلي-2
(نيست ؟ من که هستم !!) دل و دين و عقل و هوشم همه را به باد دادي ** ز کدام باده ساقي به من خراب دادي ؟ !!!
صادق ميگلي-2
خوش اومدي "د" بده
صادق ميگلي-2
(د نميدي خودم که هستم ) دلبر دلبرم تاج سرم تنها تويي همسفرم .. يار و ياورم همه باور عشقت نمي ره از سرم (اِ .. مثل اينکه اشتباه شد)
صادق ميگلي-2
خوب ت بدم ؟
صادق ميگلي-2
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند - 0098..........؟؟؟؟؟؟؟؟ کدوم ي بود آخرش ؟/
صادق ميگلي-2
تو کز محنت ديگران بي غمي *** نشايد که نامت نهند آدمي
صادق ميگلي-2
بله شروع کنيد ... بريم .......... فقط تند جواب بديد سريع
صادق ميگلي-2
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي ** خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي
sajede
سلام / راز سر بسته ي ما بين كه به دستان گفتند // هر زمان با دف و ني بر سر بازار دگر
صادق ميگلي-2
رستم من از خوف و رجا عشق از کجا خوف از کجا ** اي خاک بر شرم و حيا خورشيد نورانيست اين
صادق ميگلي-2
بنوبت (0098 , ساجده , خودم .... 0098 بفرما با " ن")
صادق ميگلي-2
ساجده نوبت شماست با د
صادق ميگلي-2
ساجده نوبت شماست با "د"............... فقط سريع لطفا
sajede
در غم او روزها بي گاه شد / روزها با سوزها همراه شد
صادق ميگلي-2
(حالا خودمم) ديدي که غم عشق دگر بار چه کرد ** چون بشد دلبر و با يار وفادار چه کرد
صادق ميگلي-2
( بگو0098)
صادق ميگلي-2
(به نوبت .......... 0098 - ساجده - خودم ---------- حالا 0098)
sajede
دست آن شيخ ببوسيد كه تكبيرم كرد// محتسب را بنوازيد كه زنجيرم كرد
صادق ميگلي-2
دست در دامن مولا زد در **که علي بگذر و از ما مگذر (حالا 0098)
sajede
تا دوست بود تو را گزندي نبود // تا اوست، غبار چون و چندي نبود
صادق ميگلي-2
دل از من برد و روي از من نهان کرد ** خدارا با که اين بازي توان کرد(بگو 00 98)
sajede
تا نگشتي كوه كن شيريني هجران نداني // ناز پرورده ره آورد دل پر خون نداند
صادق ميگلي-2
دلم بي وصل تو شادي نبيناد // بغير از محنت آزادي نبيناد
صادق ميگلي-2
د دوست داره
sajede
درديست در دل ما، درمان نمي پذيرد // دستي به عاشقان ده كز شوق دل بميرند
صادق ميگلي-2
در هوايت بي قرارم روز وشب // سر زکويت بر ندارم روز و شب(اين ب خوبه)
sajede
دل درويش به دست آر كه از سرالست // ژرده بر داشته آگاه ز تقديرم كرد
فهيمه-7
براي بانوي کم حرف شعر کاري کن/براي بار دگر ،آش نذري بي بي!
صادق ميگلي-2
دلا تا کي در اين زندان فريب اين و آن بيني // دمي زين چاه ظلماني برون شو تا جهان بيني
صادق ميگلي-2
(ترتيب ... 0098 --- ساجده ---- خودم --- فهيمه ...... حالا ساجده با د )
sajede
دست از دلم بردار كه فرياد اين گدا // از چاه دل برون شده بر شاه ميرسد
صادق ميگلي-2
در اين سراي بي کسي کسي به در نمي زند // به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند (مثل اينکه فهيمه نمياد 0098 بگو )
sajede
درد دل فقير ز ماهي به ماه رفت // درويش ناله اش به دل ماه ميرسد
صادق ميگلي-2
در نظر بازي ما بي خبران حيرانند // من چنينم که نمودم دگر ايشان دانند
sajede
دود درون عاشق سرمست از شراب // بر غرب ژير ميكده با آه مي رسد
صادق ميگلي-2
در اندرون من خسته دل ندانم کيست // که من خموشم و او در فغان و در غوغاست (ت بده 0098)
sajede
امام از ش شعر نداره .... چيكار كنم؟ :دي
صادق ميگلي-2
از هر جا گير آوردي بگو
sajede
شهنشاه همه شاهان عالم // خداي طير و وحش و نسل آدم
صادق ميگلي-2
مرا عهديست با جانان که تا جان در بدن دارم // هواداران کويش را چو جان خويشتن دارم
sajede
شهيد عشق تو را خون بها به از اين چيست // كه خون بهاي شهيدان بود بقاي خدا
صادق ميگلي-2
الا اي بلبل آوازه خوانم // بيا تا شعر چشمانت بخوانم
sajede
شراب تلخ ميخواهم كه مرد افكن بود زورش // كه تا يكدم بياسايم ز دنيا و شر و شورش
صادق ميگلي-2
شبروان مست ولاي تو علي // جان عالم بفداي تو علي(بگو 0098)
صادق ميگلي-2
نوبت شما 0098 با ي
sajede
دست بردار ز سودا گري و بوالهوسي // دست عشاق سوي دوست دراز است هنوز
صادق ميگلي-2
ز دست ديده و دل هردو فرياد // که هرچه ديده بيند دل کند ياد
sajede
در ميخانه گشاييد به رويم شب و روز // كه من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم
صادق ميگلي-2
من بخال لبت اي دوست گرفتار شدم // چشم بيمار تورا ديدم و بيمار شدم
صادق ميگلي-2
0098 نوبت شماست با م
sajede
0098 رفتند. من به جاي ايشون با ميم گفتم
صادق ميگلي-2
باشه پس بفرماييد ..
صادق ميگلي-2
باشه پس بفرماييد .. از نو با م لطفا
صادق ميگلي-2
پس دوباره بفرماييد
sajede
اشتباه شد. دوباره ميگم // من دلسوخته پروانه شمع رخ او // رخ زيبايش عيان بود و عيان است هنوز
صادق ميگلي-2
ترسم که اشک در عم ما پرده در شود // وين راز سر به مهر به عالم ثمر شود
sajede
دريغ قافله ي عمر كانچنان رفتند // كه گردشان به هواي ديار ما نرسد
صادق ميگلي-2
دل مي رود زدستم صاحبدلان خدارا // دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
sajede
از نهان خانه ي اسرار ندارم خبري // به در پير مغان صاحب راز آمده ام
صادق ميگلي-2
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي // تو بمان و دگران واي به حال دگران!!!
sajede
نه به ميخانه مرا راه، نه در مسجد جا // يار را گو سببي ساز که ارشاد شوم // خوابم مياد....
صادق ميگلي-2
من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي // عهد نا بستن از آن به که ببندي و نپايي (باشه تو هم برو هههه کنايه جالبي شد نه )
sajede
تنوع خوبي بود. دستتون درد نکنه. من ديگه دارم ميرم. موفق باشيد
صادق ميگلي-2
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست ... هرکجا هست خدايا (بسلامت) دارش .............. ممنون شبتون بخير خودم ادامه ميدم
صادق ميگلي-2
(خودم ادامه ميدم )شب عاشقان بيدل چه شبي دراز باشد // تو بيا کز اول شب در صبح باز باشد
صادق ميگلي-2
(حريف نبود ؟؟ خودم که هستم %) دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند // گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
صادق ميگلي-2
(نيست .. خودم ميگم|||) درس عشق از هرکه مي پرسم جوابم ميدهد // از که مي پرسي که من خود عاجزم در کار خويش
صادق ميگلي-2
شب به بالين من خسته بغير از غم دوست // ز آشنايان کهن يار و مددکاري نيست
صادق ميگلي-2
تيري كه زدي بر دلم از غمزه خطا رفت //
تا باز چه انديشه كند راي صوابت
صادق ميگلي-2
تا در ره پيري به چه آيين روي اي دل //
باري به غلط صرف شد ايام شبابت
صادق ميگلي-2
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد // بيچاره دلم در غم بسيار افتاد
صادق ميگلي-2
در زلف چون کمندش اي دل مپيچ کآنجا // سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
صادق ميگلي-2
رك افسانه بگو حافظ و مي نوش دمي //
كه نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت
صادق ميگلي-2
ترسم که سر کوي تو را سيل بگيرد // اي بيخبر از گريه مستانه ام امشب
صادق ميگلي-2
باز پاي دلم از سنگ نگاهت پيچيد // جان من سنگ نزن من شل مادرزادم
صادق ميگلي-2
مي روي و مژگانت فتنه ها بر انگيزد // مي روي و مي ريزي خون خلق و مي داني
صادق ميگلي-2
يا چو ديدارم نمودي دل نبايستي شکست // يا نبايستي نمود اول مرا ديدار خويش
صادق ميگلي-2
شراب خورده و خوي كرده ميروي به چمن//
كه آب روي تو آتش در ارغوان انداخت
صادق ميگلي-2
ترسم اين قوم كه بر دردكشان ميخندند //
در سر كار خرابات كنند ايمان را
صادق ميگلي-2
اي بيخبر بکوش صاحب خبر شوي // تا راهرو نباشي کي راهبر شوي
صادق ميگلي-2
يار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا // يار تويي غار تويي خواجه نگهدار مرا
صادق ميگلي-2
اي دل غم اين جهان فرسوده مخور // بيهوده نئي غمان بيهوده مخور
صادق ميگلي-2
رونق عهد شباب است دگر بستان را //
ميرسد مژده گل بلبل خوش الحان را
صادق ميگلي-2
اي که دستت مي رسد کاري بکن // پيش از آن کز تو نيايد هيچ کار
صادق ميگلي-2
روي خوبت آيتي از لطف بر ما كشف كرد //
زان زمان جز لطف و خوبي نيست در تفسير ما
صادق ميگلي-2
آزمودم عقل دور انديش را // بعد از اين ديوانه سازم خويش را
صادق ميگلي-2
از غم دوست در اين ميکده فرياد کشم // دادرس نيست که در هجر رخش داد کشم
صادق ميگلي-2
(حريف نبود) منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن // منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن
صادق ميگلي-2
نيست در شهر(پيام رسان) نگاري (منظور براي مشاعره است)که دل ما ببرد// بختم ار يار شود رختم از اين جا ببرد(انجمن شعر)
صادق ميگلي-2
دگر باره بشوريدم بدانسانم بجان تو // که هر بندي که بربندي بدر رانم به جان تو
صادق ميگلي-2
واعظان کين جلوه بر محراب و منبر مي کنند // چون به خلوت مي روند آن کار ديگر مي کنند
صادق ميگلي-2
در خم زلف تو آويخت دل از چاه زنخ//
آه كز چاه برون آمد و در دام افتاد
صادق ميگلي-2
در ازل پرتو حسنت زتجلي دم زد // عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
صادق ميگلي-2
(نيست حريففففف) دل گفت فروکش کنم اين شهر به بويش // بيچاره ندانت که يارش سفري بود
صادق ميگلي-2
(نبود ؟؟؟) ديوانه منم من که روم خانه به خانه // اي تير غمت را دل عشاق نشانه
صادق ميگلي-2
هر که به ديدار تو نائل شود // يک شبه حلال مسائل شود
صادق ميگلي-2
دلا امشب غم بسيار داري // يقين شوق وصال يار داري
صادق ميگلي-2
ياد باد آن كه سر كوى توام منزل بود//ديده را روشنى از خاك درت حاصل بود
صادق ميگلي-2
دارم از زلف سياهت گله چندان که مپرس //که چنانت شده ام بي سر و سامان که مپرس
صادق ميگلي-2
سالها دل طلب جام جم از ما مي کرد // وآنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي کرد
صادق ميگلي-2
در كف غصه دوران دل حافظ خون شد //
از فراق رخت اي خواجه قوام الدين داد
صادق ميگلي-2
دوش با من گفت کارداني تيز هوش // وز شما پنهان نشايد کرد سر مي فروش
صادق ميگلي-2
شب است و شاهد و شمع و شراب و شيريني//غنيمت است چنين شب که دوستان بيني
صادق ميگلي-2
يار بيگانه نگيرد هرکه دارد يار خويش // اي که دستي چرب داري پيشتر ديوار خويش
صادق ميگلي-2
شكسته وار به درگاهت آمدم كه طبيب //
به موميايي لطف توام نشاني داد
صادق ميگلي-2
در ره منزل ليلي که خطر هاست در آن // شرط اول قدم آن است که مجنون باشي
صادق ميگلي-2
ياد باد آنکه زما وقت سفر ياد نکرد // به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد
صادق ميگلي-2
(نيست حريف نيست!!) دوستان عيب کنندم که چرا دل به تو دادم // بايد اول به تو گفتن که چنين خوب چرايي ؟
صادق ميگلي-2
يکي درد و يکي درمان پسندد // يکي وصل و يکي هجران پسندد
صادق ميگلي-2
دوش مي آمد و رخساره بر افروخته بود // تا کجا باز دل غمزده اي سوخته بود
صادق ميگلي-2
دل بسي خون به كف آورد ولي ديده بريخت //
الله الله كه تلف كرد و كه اندوخته بود
صادق ميگلي-2
در غم ما روزها بيگاه شد // روزها با سوزها همراه شد
صادق ميگلي-2
ديدم به خواب خوش كه به دستم پياله بود //
تعبير رفت و كار به دولت حواله بود
صادق ميگلي-2
ديديم شعر دلكش حافظ به مدح شاه //
يك بيت از اين قصيده به از صد رساله بود
صادق ميگلي-2
دردم نهفته به ز طبيبان مدعي // باشد که از کرانه غيبش دوا کنند
صادق ميگلي-2
دهان يار كه درمان درد حافظ داشت //
فغان كه وقت مروت چه تنگ حوصله بود
صادق ميگلي-2
دست در دست صبا گوش به فرمان رقيب // اين چنين با همه در ساخته اي يعني چه ؟
صادق ميگلي-2
(حريف نبود ؟؟) هردم از عمر ميرود نفسي // چون نگه ميکنم نماند بسي
صادق ميگلي-2
ياران به خدا که بي وفايي مکنيد// با عاشق دلخسته جدايي مکنيد
صادق ميگلي-2
دل اگر خدا شناسي همه در رخ علي بين // به علي شناختم من بخدا قسم خدا را
صادق ميگلي-2
يا علي مدد اينهم از شب نشيني امشب .. چه خوش گذشت ..
صادق ميگلي-2
شبي از شبها تو به من گفتي که شب باش / من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود / شب ِ شب گشتم / به اميدي که تو فانوس شب ِ من باشي...
صادق ميگلي-2
............................. نتيجه شب نشيني شماره 7 ................................
صادق ميگلي-2
1. اي انسان تو ارزشمندترين موجود هستي .. هستي !
صادق ميگلي-2
2. اگر مي خواهي خدايت را بهتر بشناسي , خودت را بهتر بشناس
صادق ميگلي-2
3. همه چيز براي تو فراهم شده :
صادق ميگلي-2
4. شب قدر براي اين است که قدر خودت را بداني
صادق ميگلي-2
5. به صحراي عرفه برو و خودت را پيدا کن
صادق ميگلي-2
6. در منا خودت را از منيت جدا کن
صادق ميگلي-2
7. در صفا روحت را صفا ببخش
صادق ميگلي-2
7.در جمرات با شيطان نفست مقابله کن
صادق ميگلي-2
8. و در قربان , بياد آور که براي خليل الله شدن بايد از هرچه دلبستگي داري , بريد ...
صادق ميگلي-2
9. حال از سمت قلبت از سمت دلت که مرکز کائنات است بگرد خانه دوست بگرد و بلند بگو الهم لبيک
صادق ميگلي-2
به اميد ديدار يار , خدا يار و نگهدار