شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ شب نشيني (شماره 4) ... .. شب نشيني امشب رو تقديم مي کنم به همه شوفراي تليلي و کاميوون ..مشاعره .. دلنوشته ... هرچي عشقه...بسم الله
ببينيد همشهري ما چه باحاله ..... تصوير
شبي از شبها تو به من گفتي که شب باش // من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود // شبِ شب گشتم // به اميدي که تو فانوس شب من باشي ...
کاش زندگي هم ..... دنده عقب داشت ........... کاميون همشهريمونه
نوکرته
رفتم ... رفتم تا شويم دست از رسوايي .... نفرين نفرين بر مستي .... داد از شيدايي ...
مرام لوتي هاي پيامرسانو عشقه
پنچرتيم ...... تشريف داشته باشين چاي تازه دمم تو راهه
چاي دودي؟
چاي دودي نميدوني چيه؟؟؟؟؟؟
چاي دودي فرد اعلي ........ (سه نکن داش محمد آخه کاميون صندوق عقبش کجا بود !!!)
اينو خوب اومدي
منم نمي دونم چيه فقط شنيدم فك كنم مثل ماهي دودي ميپزن (يعني درست ميكنند) (خندهههههه)
شب بخير
نوکرته ... عرضم بحضور داداش گلم چاي دودي يه چيزيه تو مايه هاي همون پيتزا تنوري شما
علي يارت بودي حالا چايمون داره کم کم حاضر ميشه خدمت باشيم .... جون شما نميشه .... دستو بکش با ...
نباشه هم ....... شما بشين پهلوش .... ميشه ...
نباشه هم ....... شما بشين پهلوش .... ميشه ...
لبسوز و لب دوز و ديشلمه ....
آقا اينم چاي بفرررررررما
بابا اين استكان كمر باريك و عشقه...
نوکرته .... بفرماييد سرد نشه ... يه يارو مي گفت يار مرا ياد کند گردوي پوک
گردوي پوك؟؟؟
آره يعني .. جونم واسط بگه يار از ما ياد بکنه ؛ حتي با دادن يک گردوي پوک
دلم واقعا هواي چاي كرد... حالا اين موقع شب چاي از كجا بيارم؟
ما هم دلمون اين موقع شب هواي خيلي چيزا کرده ولي چکنيم از کجا بياريم ........ آه
نسيم سحر
جهان خرم از آنم که جهان خرم ازاوست-- عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
منظورتون به جهانه ديگه
البته باس ببخشينا
نسيم سحر
بياييد مشاعره...
هستيم خدمتون يه گلويي تازه کنين شروع مي کنيم بفرما چاي
نسيم سحر
تو ز ضعف خود مكن در من نگاه-- بر تو شب بر من همين شب چاشتگاه
دلي دارم كه در وي غم نگنجد ..چه جاي غم كه شادي هم نگنجد
نسيم سحر
چاي چيه... من نسكافه ميخوام..
نسكافه تو مرام لوتيا نيست خانوم محمدي
اي ول مرامتو ....
نسيم سحر
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو بستم-- بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي
چاكريم داش
من شير ميخوام
اي گردش چشمان تو سرچشمه هستي ما محو تو هستيم، تو حيران که هستي؟
شب است و شاهد و شمع و شراب و شيريني/ غنيمت است چنين شب که دوستان بيني
رخصت .....
رخصت ....
تا جرعه‌اي از عشق تو ريزند به جامش هر لاله کند دعوي پيمانه به دستي
اين كجاش مشاعره اس؟ هركي يه چيزي ميگه مگه نبايد به حرف آخر بيت قبلي توجه كرد؟؟؟؟؟؟
با اجازه دوستاني که لب از چاي قند پهلو شکرين کدند !! اگر اجازه بفرماييد با يک بيت شروع کنيم مشاعره رو
نسيم سحر
بي تو نه زندگي خوشم بي تو نه مردگي خوشم--سر ز غم تو چون کشم بي تو به سر نمي شود
ما كه چايي نخورديم هنوز بده بياد چاي لب سوز را
اگر اجازه بديد با بسم الله شروع کنم ....
عشق يعني گشت آغاز اينچنين // بسم الله العشق رب العالمين
چشم اما فعلن مشاعرس "ن" لطفا
لوتي ما رفتيم... خداحافظ
عزت زياد سايه تون کم نشه ...
نابرده رنج گنج ميسر نميشود مزد ان گرفت جانه برادر كه كار كرد(خنده) د
نسيم سحر
با بدان بد باش و با نيكان نكو--- جاي گل گل باش و جاي خار و خار
"ن" مشاعره شروع شده ... "ن"
خانم محمدي "ن"
من گفتم حالا دددد بيارين
ببخشيدا من بوغم
"ن" لطفا مشاعره حساب کتاب داره الکي که نيستش
اي بابا اوقات تلخي نکن ديگه "ن" شروع کنيد لطفا
اصلا بلد نيستيد مشاعره كنين ما خانما فقط بلديم
نسيم سحر
دل بنهند برکني توبه کنند بشکني اين همه خود تو مي‌کني بي‌تو به سر نمي‌شود
خانم محمد با حرف "ن" هههههههههههه انگار حسابي در حس تشريف برديد
در دياري كه نامردان عصا از كور ميدزدند من از خوش باوري انجا محبت جسنجو كردم (اين شعره !!!!™هههههه) خوب مم
اقاي ميگلي شما دير رسيدين من ن رو گفتم
مثل اينكه خوشت نمياد ما در مشاعرت شركت كنيم نه اقاي شبخيز؟/؟؟؟!!! خوب پس خوش باشيد
با حرف " نون " لطفا ... مشاعره اس ديگه
م م م محمدي م بدوووو
بابا ميگم با حرف نون ... آقاي سعييدي ... مشاعره که هرکي براي خودش نميشه
اقا خليل اصلا شركت نميكنيم ببينم كي باهاش شركت ميكنه بي ذوق
خودم فيده مشاعره ميزنم هر كي دلش خواست بياد
خدايا مگه مشاعره ميشه وقتي هرکي براي خودش يه شعري بخونه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدايا مگه مشاعره ميشه وقتي هرکي براي خودش يه شعري بخونه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من حاضرم اما گفتيم چايي نخورديم.توي شهر شما اينطوري مراسم شب زنده داري مي گيرند؟: دي
اصلا از اول شروع بفرماييد اما منظم بسم الله
من شرمنده ام قوريمون کوچيک بود و دوستان زياد .... حالا بفرماييد شکر شکني ميکنيم با هم
بگوتا بريم ببينيم چي ميشه
گشايش ها که در فضل کريم است // به بسم الله الرحمن الرحيم است
تو مپندار که مهمان مني *** به خدا خوبتر از جان مني
يار در کوچه و ما گرد جهان مي گرديم // آب در کوزه و ما تشنه لبان مي گرديم
مي آيد از سمتِ مغرب اسبي که تنهاي تنهاست تصويرِ مردي که رفته ست در چشم‌هايش هويداست
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد // بيچاره دلم در غم بسيار افتاد
دل سپـــــــــــــــــرديم به چشم ... دل سپـــــــــــــــرديم به چشم تو و حرکت کرديم بعد يک عمـــــــــــــــــــــر که مانديم . . . که عادت کرديم
ما غير تو اندر دو جهان يار نداريم // جز روي تو با خلق جهان کار نداريم
دلم بي وصل تو شداي نبيند // بغير از محنت آزادي نبيند
دعاي حضرت زهرا، مزيد صبر من است خدا که خواست ز دنيا بعيدتر بشوم
من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي // عهد نا بستن از آن به که ببندي و نپايي
يارب به مناي عشق مارا بپذير اين ذبح عظيم کربلا را بپذير
رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود // رهرو آن نيست که گه تند و گهي خسته رود
داغت نرفت از دل و اشکم به ديده ماند بر چهره‌ام نشانه رفتار دشمنان
نسيم امشب عجب دفع غمي تو // يقين دانم نه از اين عالمي تو
وصف تو از کجا و بيان من از کجا ....اي بر سَرير مُلک اَزل تا ابد خدا
امشب از شمع رخت ‏سوخته پروانه ما// آتش افتاده ز رخسار تو در خانه ما
اشک چشم من اگر بگذارد *** درد دلهام شنيدن دارد
دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست// گفت با ما منشين كز تو سلامت برخاست
تو بهين باب سرافراز مني.... تو خريدار من و ناز مني
يار بيگانه نگيرد هر که دارد يار خويش // اي که دستي چرب داري پيشتر ديوار خويش
شب زمانه که مقهور بامدادان باد شکيب خاطرش از عشق لايزالي توست
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود // وين راز سر به مهر به عالم سمر شود
دل شکسته من يک تن از اهالي توست...تو شهر عشقي و دروازه ات به باغ بهشت
تا چه باشد بعد از اين ايام ما // يا به رسوايي کشد يا کام ما
از اين درد و غم «ذاکر» خسته جان .... کشد هر دم از سينه آه و فغان
نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم // ديگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
امشب دوباره حال خيابان گرفته است...شب ميچکد...ونم نم ِ باران گرفته است
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شـمـع // همـچو صبحم يک نفس باقيست با ديدار تو
وقتي از شرم لبت در خاك پنهان مي شدم.... عاشق دلباخته بودم كه باختم
من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم // چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم (امام خميني رحمه الله)
ميان غُربت تابوت‌ها نخواهيدم به زير سنگ مزار ـ اي خدا! ـ نخواهيدم
داش صادق.من ديگه ناي نوشتن ندارم.اگر مي شود ما بريم كه بدجور خوابم مياد.كلي خوشحال شدم وشب خوشي با شما داشتم ولي داداش من كارم منو مجبور مي كنه تا الان خوابيده باشم.پس كلي شرمنده ام با اجازه.
ما در دو جهان غير خدار يار نداريم /// جز ياد خدا هيچ دگر کار نداريم
تورا من چشم در راهم گرم ياد آوري يا نه ..
ما که در سايه ي آن قامت ، اقامت کرديم...تا قيامت بنويسيم براي تو کم است..شبت خـــــــــــــــــــــــــــــوش.
لطف کرديد خيلي با شما خوش گذشت شب شما هم بخير .....
شب عاشقان بيدل چه شبي دراز باشد/// تو بيا کز اول شب در صبح باز باشد.
دل که آيينه شاهيست غباري دارد // از خدا مي?طلبم صحبت روشن راهي
ما رند و خراباتي و ديوانه و مستيم // پوشيده چه گوييم همينيم که هستيم
نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم // ديگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
نرگس طلبد شيوه چشم تو زهي چشم // مسكين خبرش از سر و در ديده حيا نيست
ما نگوييم بد و ميل به نا حق نکنيم // جامه کس سيه و دلق خود ازرق نکنيم
ياد باد آن که زما وقت سفر ياد نکرد // به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد
ناظر روي تو صاحب نظرانند آري // سر گيسوي تو در هيچ سري نيست كه نيست
من هم اول روز گفتم جان فداي روي تو // شرط مردي نيست برگرديدن از گفتار خويش
خيلي خيلي خيلي با شما خوش گذشت صفاي محفل ما شديد
سحر علوي
بابا بريد بخوابيد
ان شالله تا شب نشيني بعدي ... شبتون خوش
صادق ميگلي-2
رتبه 0
0 برگزیده
273 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
صادق ميگلي-2 عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top