شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ سلام . . . کي مياد شو(شب) نشيني . . .
بله همونطور که گفتم . ورود مجدد خودم را به همه اهالي پيامرسان تبريک مي گويم و اميدوارم بتوانم مانند شما از آمدنم خوشحال شوم
چشمتون روشن من اومدم
اي سرو بلند آسمان خانه توست * * * مهمان من امشب دل ديوانه توست
چايي نه ولي قند تا دلت بخواد
شکر شکن شوند همه طوطيان هند ** زين قند پارسي که به بنگاله مي رود
اخ نگو ترک کردم سينه مالامال درد است
عسل بر لب کشيدي اي شکر گو ** بگو با که پريدي اي شکر گو
رو چشم ... بزن زنگو
امشب دلم مي خواد با فايز حال کنم
کي پايه شعر هست ..؟
طبع شعرم نغمه سازي مي کند *** با سر زلف تو بازي مي کند
تا سوار توسن زلفت شود *** در غزل هم يکه تازي مي کند
اينو همين الان يهويي يا به قولي (في البداهه) گفتم ... خوب بيد؟!
تو بيا اين چاي و قليون پيشکش *** يک نظر کن , مرغ بريون پيشکش
ما به ديدارت سر و پا مي دهيم *** سر که سهله اين دل و جون پيشکش
اينم يي هويي اومد پيشکش
بگو عزيزم بگو , امشب شير فلکه طبع شعرم خراب شده هرچي مي خواي بگو
ما شبي دست بر آريم و دعائي بكنيم/غم هجران ترا چاره ز جايي بكنيم
گربه رو پيش نکنم .. دختر همسايه رو بوس نکنم ... و قص علي هذا
دل بيمار شد از دست رفيقان مددي/تا طبيبش بسر آييم و دوائي بكنيم
اي مرغ "سحر" ناله کم کن هنوز شبه ...
آنكه بي جرم برنجيدو به تيغم زدو رفت/بازش آريد خدا را كه صفايي بكنيم
قابل توجه سحر ::: به جمع اهل صفا ره نمي بري هيهات *** گرت غبار غمي خفته در نهان باشد !!!
طواف کعبه دل حج عاشقان باشد *** حضور خلوت ياران و ملک جان باشد
به معنيش توجه كنيد آقاي صادقي لطفا شايد شما بفهميد دارم چي ميگم نه؟؟؟
بدور کعبه گل کي خدا تواني جست *** بيا که در دل ما نقش او عيان باشد
اينم از خودم بيد ..... خوب بيد ؟
خشك شد بيخ طرب راه خرابات كجاست/تا در ان آب و هوا نشو و نمايي بكنيم
به به طيب الله
بخوان بصوت دل انگيز آيه اي از دل *** که نام اعظم دلبر ميان آن باشد
آقاي ميگلي شما تا حالا چند بار مشاعره كرديد اينجا؟؟؟مگه اينجا كسيم داريم مشعره بلد باشه ما كه نديديم اينجا فقط دعواي سياسيه همين
دو بار تا حالا شده ... منم از سياسي بازي هاي بي فايده خوشم نمياد ولي .. عارفي کو که کند فهم زبان سوسن !!
شما مشاعره مي کنيد ؟ من امشب آمدستم وام بگذارم
با كيا مشاعره كرديد تا حالا؟
شب سردي است ، و من افسرده/راه دوري است ، و پايي خسته./تيرگي هست و چراغي مرده
با آلا توحيدي و مي نوش و...
مي‌کنم ، تنها ، از جاده عبور:/دور ماندند ز من آدم ها./ سايه‌اي از سر ديوار گذشت ،/غمي افزود مرا بر غم‌ ها
اگر شما هم بخوايد بسم الله
خوب آلا توحيدي كه وبشو پاك كرد رفت منم امشب فقط مشاعره ميكنمو تمام البته مشاعره از جنس دلم چون خيلي حرفا ميخوام امشب باشعرام بگم همراهيم ميكنيد؟؟؟؟؟آقاي صادقي هستيد؟؟؟؟ميخوام شما هم بخونيد
فکر تاريکي و اين ويراني‌/بي خبر آمد تا با دل من/قصه‌ ها ساز کند پنهاني
نيست رنگي که بگويد با من/اندکي صبر ، سحر نزديک است/هر دم اين بانگ برآرم از دل :/ واي ، اين شب چقدر تاريک است
خنده‌اي کو که به دل انگيزم ؟/قطره‌اي کو که به دريا ريزم ؟ صخره‌اي کو که بدان آويزم /
اندکي صبر سحر نزديک است / اندکي صبر / سحر/ نزديک است
مثل اين است که شب نمناک است/ ديگران را هم غم هست به دل،/غم من ، ليک ، غمي غمناک است
اينم از سهراب سپهري
ميبينم که با گرز سام آمدي / جواني و جوياي نام آمدي ؟
منم هم سياستم هم ادبيات ميخوايد ادبياتو امشب بذاريم كنار 3 شوته براتون خاتميو ببرم زير سوال البته اگه آقاي ميگلي اجازه بدن يا اينكه اصراردارن مشاعره كنيم بحث فلسفي ميتونيد بكنيد؟؟؟بياييد بحث فلسفي من فقط امشبو هستم
ساعتم را بوقت ديدار تو کوک مي کنم / و فراموشم نمي شود هرگز / مگر ثانيه ها مرا از ياد برده باشند
چرا آقاي ميگلي ميريد 2 شاهنامه ؟؟؟؟
بچه ها خوش باشيد باهم من رفتم با ارزوي موفقيت براي هر دو يا علي
کجا ؟ مي خوام برات فلسفه هوا کنم
نه با آقاي صادقي فلسفه هوا كنيد بگيد از ارسطو و سهروردي امشب
دشمنت شرمنده ... از ارسطو تا سهروردي >؟؟؟
بيا باز بريم سراغ چاي و قليون خودمان
حاليا مصلحت وقت در آن مي بينم // که کشم رخت به ميخانه و خوش بنشينم
حال من دست خودم نيست ديگه آروم نميگيرم/دلم از كسي گرفته كه ميخوام براش بميرم
نسيم امشب عجب دفع غمي تو // يقين دانم نه از اين عالمي تو
به اين دو بيتي نگاه کنيد :
قيامت قامت و قامت قيامت / قيامت مي کند اين قد و قامت / اگر بيند موذن قامتت را / به قد قامت بماند تا قيامت.............. فايز
آرايه ي ترصيع داره نه؟؟؟؟؟؟
آرايه رو ول کن خودشو بچسب ... عجب !!
باز سرنوشتو انتهاي آشنايي/باز لحظه هاي غم انگيز جدايي/باز لحظه هاي ناگزير دل بريدن/بازم اول راهو حس تلخ نرسيدن
پدرم روضه رضوان،به دو گندم بفروخت / ناخلف باشم اگر من به جويي نفروشم
من امشب آمدستم وام بگذارم / حسابت را کنار جام بگذارم / چه ميگويي / که بيگه شد / سحر شد / بامداد آمد / فريبت مي دهد اين سرخي بعد از سحرگه نيست
صادق ميگلي-2
رتبه 0
0 برگزیده
273 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
صادق ميگلي-2 عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top